منتظر من می نشینم شه بیاید یا نیاید بلکه رخسارش ببینم شه بیاید یا نیاید
هجر او آتش به دل زد گر بسوزم یا نسوزم روز و شب با غم قرینم شه بیاید یا نیاید
رنج خار از چیدن گل گر ببینم یا نبینم میکنم صبر و تحمّل شه بیاید یا نیاید
اشک غم با یاد رویش من بریزم یا نریزم میکشم بار فراقش شه بیاید یا نیاید
با جفا و جور دشمن گر بسازم یا نسازم دوست خواهد این چنینم شه بیاید یا نیاید
غرقه در غرقاب هجرم او بخواهد یا نخواهد بر گذشته از سر آبم شه بیاید یا نیاید
کاش میمردم از این غم او ببیند یا نبیند میشدم قربان کویش شه بیاید یا نیاید
نه توانم صبر کردن گر بداند یا نداند نه مرا تاب جدایی شه بیاید یا نیاید
خاطرش افسرده حیران گر بگوید یا نگوید سوخت مغز استخوانم شه بیاید یا نیاید